
شهید یدالله احمدی کورنان
شناسه شهید : 401034
نـام پـــدر : رحمت الله
تاریـخ تولد : 1330/10/9
اصالت : جوین - روستای خرم آباد
سن : 35 سال
شغل : پاسدار
مذهب : شیعه
تاهل : متاهل
تعداد فرزندان : 5
تحصیلات : پنجم ابتدایی
وضعیت در سازمان : پاسدار
مسئولیت : معاون فرمانده گروهان
تاریخ شــهادت : 1365/1/8
مــحل شـهادت : فاو
عملیات منجر به شهادت : والفجر8
محل تدفین : جوین - روستای خرم آباد - گلزار مطهر شهدا
شهید یدالله احمدی کورنان فرزند رحمت الله در سال 1330 در روستای خرم آباد از توابع شهرستان جوین متولد شد. تحصیلاتش تا پنجم ابتدایی بود. زندگی عشایری از همان سنین کودکی به او آموخت که چرخ فلک با تمام پستی و بلندی هایش شیرین است. در دشت های این سرزمین قد کشید و با شجاعتی که در تمام این سالها بخشی از وجودش شده بود پا به عرصه انقلاب گذاشت. با شروع دوره جوانی و شرکت در راهپیمایی، پخش اعلامیه، گشت شبانه و.. فعالیت های انقلابیش به اوج رسید. او با مطالعه کتابهای شهید دستغیب و شهید مطهری و حجت السلام قرائتی مسیر خود را یافت و راهی مکتب عاشورا شد. پس ازدواج و مهاجرت به شهر سبزوار به کارگری ساختمان مشغول شد، اما به دلیل علاقه فراوانش به خدمت به انقلاب وارد کمیته و سپس وارد سپاه شد. مسئولیتش در قسمت خدمات سپاه بود، اما پس اعزام به کردستان، معاونت گردان تخریب به اوسپرده شد. از سال1360 به مدت سه ماه در بسیج فعالیت داشت و بعد برای دوره آموزشی به مشهد رفت و پس از آن برای اولین بار در سن 30 سالگی توسط سپاه پاسداران به جبهه اعزام شد. فردی ساکت و آرامی که خانواده از او می گفتند، روحیه تمام رزمنده ها شده بود، او مشتاقانه می جنگید، شجاعانه برای هر عملیات سخت و داوطلب می شد و حتی متدبرانه برای تغذیه هم رزمانش غذا ذخیره می کرد، -غذا - در ارتفاعات صعب العبور کردستان میتواند مقداری نان خشک باشد! همان نان خشک هایی که یدالله و هم رزمانش را درست زمانی که محاصره شده بودند از گرسنگی نجات داد.
او با جذابیتی که در سخنانش داشت رزمنده ها را به راه راست هدایت می کرد. ایشان با سخنانش انسانی را به ارش الهی می رساند و بعضی با بدگویی از انقلاب ذهن مردم را آلوده به شک می کردند، اینها دسته ای بودند که شهید احمدی با تمام خوش رویی اش با آنان بشدت برخورد می کرد.
تمام کارهایش را در گمنامی به انجام می رسانید، و این را می توان از نماز شب هایی فهمید که دوست نداشت در حضور همسرش بخواند، همیشه می گفت:(( خدایا هرگز ما را به حال خود مگذار، که بی تو همیشه هیچیم.))
به نماز جماعت و اول وقت بسیار اهمیت می داد و فرزندانش را نیز به آن دعوت می کرد، به تحصیل فرزندانش بسیار اهمیت می داد و آرزویش این بود که فرزندانش در رشته روحانیت تحصیل کنند، که همانطور هم شد و فرزنش مهدی مشغول به درس روحانیت است.
ایشان سرانجام به آرزویش رسید و در تاریخ 1365/1/8 در عملیات والفجر 8 در منطقه فاو به علت اصابت ترکش به بدنش به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر پاک و مطهرش در زادگاهش به خاک سپرده شد.